چرا «كوبا»ي انقلابي پاي ميز مذاكره با كاخ سفيد نشست؟
از «هاوانا» تا «مسكو»؛ وقتي ساز اوباما كوك نيست
رضا موحدي اصل*
اگرچه جريانات سياسي نزديك به طيف اصلاحات در داخل كشور تلاش ميكنند تا مسئله كوبا را بهعنوان الگوي ديپلماسي خارجي ايران نيز تئوريزه كنند؛ اما توجه به اين مسئله قابل تامل است كه ساختار سوسياليستي اين كشور تفاوت بنيادين با نظام ديني ايران دارد و همچنين جايگاه و اعتبار كوبا در عرصه جهاني نيز قابل مقايسه با اهميت استراتژيك و ژئوپوليتيك جمهوري اسلامي ايران نيست.رضا موحدی اصل- نام «كوبا» در رديف اصليترين كشورهاي مخالف با سلطهطلبي واشنگتن قرار دارد؛ كشوري كه به همت رهبر انقلابي خود يعني «فيدل كاسترو» توانست در برابر تمامي فشارهاي سنگين همسايه شمالي خود استقامت كند و كار را به جايي برساند كه كاخ سفيد مجبور به پاياندادن به جنگ سرد ميان دو كشور شود.
واکاوی ماهیت ازسرگیری و عادیسازی روابط دیپلماتیک و دوجانبه بین ایالات متحده آمریکا و کوبا، از موضوعات مهم و قابل بحث در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالملل است که میتواند از زوایای گوناگونی مورد بحث و مناقشه قرار گیرد. عدهای بر این باورند که کوبای ایزولهشده و شکستهشده در فرایند تحریمها سر تسلیم فرود آورده است و ازسرگیری روابط بین خود و آمریکا را بهعنوان منفذ فراری برای دستیابی به فرصتهای منطقهای و جهانی هرچه بیشتر میبیند. کوبا درصدد است تا به این وسیله، رونق اقتصادی پیدا کند و مرزهای تجاری خود را بگشاید و راه را برای تعامل هرچه بیشتر با دنیای سیاست و اقتصاد امروز هموار نماید.اما در مقابل، عده دیگری قضیه را بهگونه دیگری مییابند و معتقدند که آمریکا متوجه شده است سیاست فشار و تحریمهای یکجانبه علیه کوبا بعد از گذشت چند دهه، فایدهای نداشته بنابراین درصدد است که راه جدیدی را تجربه کند. از طرف دیگر، آمریکا متوجه شده است که در نظم نوین جهانی نمیتواند بهشکل تکقطبی عمل نماید و دنیای بینالملل دنیای چندقطبی است، پس هژمونیطلبی یکجانبه آن در قضیه تحریمها، از جمله تحریم کوبا، دیگر بیفایده است. در همین گروه، دیدگاه آمریکا بیشتر جنبه امنیتی دارد و میخواهد که از این منطقه مطمئنتر باشد تا بتواند با تهدیدات حضور مسکو و پکن در منطقه مقابله کند.
قيچي واشنگتن بر نيشكرهاي كوبا
انفصال روابط دو کشور عملاً حاصل و نتیجه خواست سیاستمداران واشنگتن در پنجاه سال گذشته و نه هاوانای گذشته و حال است. بنابراین نکته کلیدی که در تحلیل شرایط فعلی باید مدنظر داشته باشیم، این است که رویکرد از سرگیری روابط، تصمیم و راهبرد جدید خود آمریکاییها است و تحول جدید و عمدهای در سیاست دیپلماتیک آمریکا محسوب نمیشود.
نکته دیگری که باید به آن توجه داشت، این است که کوبا در دهههای گذشته، یک تهدید نظامی و سختافزارانه برای دولت آمریکا نبوده است. این تهدید نرمافزارانه هم بیشتر تلقی و دیدگاه منفی خود محافظهکاران دست راستی و افراطی آمریکا بوده است که بهعنوان نمونه، اجلاس یا نشستهای روشنفکران چپگرای منطقه را توهین به خود دیده است؛ اما کوبا هرگز مهد چریکهای مسلح و چپگرای ضدامپریالیستی نبوده است که آمریکا آن را تهدیدی مستقیم معرفی کند. آمریکا مغرورانه و هژمونیطلبانه عمل میکند و نمیخواهد که هیچکس حتی در مقام بیان، مطلبی را علیه آمریکا بیان کند و هرگونه ابراز نظری را بهشکل اقتدارگرایانه و استبدادی، عامل گستاخی و توهین به خود قلمداد میکند و در مقام واکنش برمیآید.
آمریکاییها به کمک کوباییتبارهای ضدانقلاب ساکن فلوریدا، در پنج دهه گذشته، مصدر اعمال خرابکارانه، ترورها و توطئههای نظامی و غیرنظامی علیه دولت کوبا بودهاند. آمریکاییهای کوباییتبار با پشتیبانی مالی و رسانهای، نقش محوری در انتخاب اعضای کنگره و سنا در فلوریدا داشتهاند و همانها هستند که لابی قدرتمند ضدکوبایی در آمریکا را شکل میدهند و همواره از عناصر محوری تصمیمسازی درخصوص هاوانا در آمریکا بودهاند.
خط و نشان چريك پير براي كاخ سفيد
همه اين مسائل در حالي مطرح شد كه یک هفته پس از آغاز گفتگوهای تاریخی کوبا و آمریکا با هدف عادیسازی روابط، فیدل کاسترو، رهبر سابق اين كشور در پیامی که از تلویزیون دولتی این کشور قرائت شد، اعلام کرد به سیاست ایالات متحده آمریکا اعتمادی ندارد و با آنها نیز صحبت نکرده است؛ ولی این هرگز بهمعنای مخالفت با حل و فصل مسالمتآمیز درگیریها نیست.فیدل کاسترو، پدر انقلاب کوبا که در سال ۲۰۰۶ به دلیل وضعیت جسمانی خود، قدرت را به «رائول» برادرش واگذار کرد، از سیاست دولت متبوعش درخصوص عادیسازی تدریجی روابط هاوانا و واشنگتن اعلام حمایت کرده است. کاسترو که افزون بر یک سال است در انظار عمومی ظاهر نشده، در ادامه افزود: «رئیسجمهور کوبا اقداماتی متناسب با اختیاراتش انجام میدهد و ما نیز همواره از همکاری و دوستی بین ملتهای جهان از جمله مخالفان سیاسیمان حمایت خواهیم کرد.»
آيا «ايران» هم كوبا است؟
با اعلام خبر پايان چند دهه مخاصمه و تحريم يكجانبه ايالات متحده عليه كوبا، برخي از تحليلگران داخلي تلاش كردند تا اين مدل را يك نمونه موفق براي عاديسازي روابط ميان تهران و واشنگتن معرفي كنند و با تيترهايي با مضامين «اجتنابناپذيري ارتباط با آمريكا بهعنوان يك قدرت بينالمللي»، به استقبال اين ماجرا رفتند.اگرچه جريانات سياسي نزديك به طيف اصلاحات در داخل كشور تلاش ميكنند تا مسئله كوبا را بهعنوان الگوي ديپلماسي خارجي ايران نيز تئوريزه كنند؛ اما توجه به اين مسئله قابل تامل است كه ساختار سوسياليستي اين كشور تفاوت بنيادين با نظام ديني ايران دارد و همچنين جايگاه و اعتبار كوبا در عرصه جهاني نيز قابل مقايسه با اهميت استراتژيك و ژئوپوليتيك جمهوري اسلامي ايران نيست.
البته هیچ بعید نیست که اوباما با انجام این هم زمانی در اعلام ایجاد صفحه جدید در روابط خود با دشمن دیرینهای مثل کوبا با آغاز مذاکرات هستهای ایران منظوری داشته است. شاید رئیسجمهوری آمریکا میخواسته به ایران پیام دهد که تا چه اندازه آمادگی دارد تصمیمهای سخت بگیرد و در صورت رسیدن به توافق نهایی هستهای با ایران توانایی انجام چه کارهایی را دارد. اوباما کوبا را انتخاب کرد برای اینکه نزدیکترین مورد به نمونه ایرانی است که آن نیز تحت تحریمهای اقتصادی تحمیل شده آمریکا قرار دارد. اوباما بر سر عادیسازی روابط با کوبا نیز با مخالفت شدید جمهوریخواهان در کنگره مواجه است، یعنی دقیقا مشابه همان وضعیتی که در رابطه با ایران دارد. اما با این حال میخواهد از طریق سناریوی کوبایی بگوید که آمادگی رویارویی با کنگره را با اتخاد تصمیمهایی که احساس کند به سود مصالح ایالات متحده است، دارد.
از سوي ديگر، به قول نويسنده نشريه عربي «النهار»، در هیچ حالتی نمیتوان گفت که ايالات متحده آمریکا سیاست خود را از زمانی که تصمیم به آشتی با کوبا گرفته، تغییر داده است. در اين زمينه، جنگ تحریمها علیه روسیه چهره حقیقی ایالات متحده را بهخوبی نشان میدهد.