سید رضا حسینی بدلِ «دکتر رمضانی از دانشگاه تهران»!


سید رضا حسینی بدلِ «دکتر رمضانی از دانشگاه تهران»!

 

بحث الفبای تالشی و تاتی ، امروزه در تالش و حتا سطح گیلان نقل محافل است .تا جایی که دارد به نکات و نقاط باریک کشیده می شود . اخیرن هم علی عبدلی از تالش جدا به تات ها پیوسته وبا خط دهی و ریل گذاری تئوریک ، دسته و گروه بندی ایجاد نموده است. که اشتباه فاحش وی همین چسباندن تات به تالش بود که اگر در همان وهله ی اول برای تات این الفبا را در تدوین می کرد سنگین تر بود. بنده نیز در هفته های قبل دیدگاه خود را نسبت به آن تحت نام «تات یا تالش مسئله این است»ارایه دادم و با خود قرار گذاشته بودم تا نسبت به آن دیگر واکنشی نشان ندهم تا یکسال بعد، آزمون خطایش آشکار شود.اما قضیه به گونه ی دیگری رقم خورد و من به این فکر که هنوز «اختراع» آقای عبدلی مسندالرأس نشست دانشگاه گیلان است . از استاد ارجمندم دکتر رضایتی نیز در پیش خود گله گذار بودم که چگونه با چه ادله ای چنین پروژه ای را پذیرفته اند؟! ولی متأسفانه و یا به نوعی خوشبختانه گزینه پیشنهادی آقای عبدلی با اقبال حاضرین نشست (چه دوستان گرمابه گلستانی وی وچه دیگران) قرار نگرفته است . این بود که در دیدگاه خود تجدید نظر نموده و منتظر حوادث آینده ماندم.این اختلافات سلیقه بالاخره از طرف عبدلی در کانال تلگرامی وی نشت پیدا کرد وهم چنان بر گذاره ی خود پای می فشارد  و اکنون در خلخالات دارد یارگیری می کند؟!و اگر این یارگیری و گروکشی ادامه داشته باشد باید منتظر حوادث دیگر باشیم .

نقد عبدلی در خصوص «نخستین الفبای تالشی و تاتی» در کانال اش اینگونه بوده است :«پس از انتشار مطلبی با عنوان «الفبا و دستور خط تالشی ـ تاتی همواج»در فضای مجازی ، گروه زیادی از دوستان و فعالان فرهنگی تالش و تات با دیدن نام اینجانب[!!]در لیست اعضای گروهی که آن مطلب را تدوین کرده اند ، از راه های گونه گون تماس گرفته و جویای چگونگی موضوع شده اند.با سپاس بسیار از یکایک یاران گرامی که به بهانه ای خرد ورزانه ، از این خادم پیر فرهنگ تالش و تات یادی سرشار از مهر کرده اند ، باید عرض کنم که اولاً هیچ رویداد مهمی رخ نداده است .دوما! با وجود احترامی که نسبت به اعضای محترم گروه همواج دارم ، متأسفانه خیلی وقت است[جل الخالق همه اش دوماه است که طول کشیده؟!] بنابر دلایلی از عضویت در آن گروه ، خارج شده ام و همکاری کوتاه مدت و مشروط من با آن ، کلا قطع شده است.از این رو موضوع تدوین و تصویب مطلبی که منتشر کرده اند، هیچ ربطی به اینجانب ندارد.و اما در این مورد که گویا نام من سهواً در لیست اعضای گروه درج گردیده است ، چند بار خواسته ام که آن را حذف کنند . تا خدای نخواسته موجب سوءتعبیر و تنش نگردد.علی عبدلی 27 خرداد96»

آقای عبدلی؛ در همین یکی دو پاراگراف تلگرامی شما ، حرف های شنیدنی زیادی نهفته است .آنهایی که شامه تیزی در مسایل تالش داشته و دارند در خواهند یافت ، جنابعالی از آن دسته آدم هایی هستی ـ همین که منافع تان در خطر باشد به جاده انحرافی و یا به جدول می زنی!ما در نوشتار قبلی از محتویات نشست تان گذر کردیم و آوردن مجدد آن موجب اطاله کلام است و خودتان در آخرین نشست پای توافقنامه ی آن امضاء زدی و به زبان تالشی «ها» گفته ای! آیا غیر از این بوده و یا است؟!

اساتید محترم دانشگاه چه تات و چه تالش زبان طبق اطلاعاتی که در آن رشته ی تخصصی دارند و پروژه ای که وجاهت علمی نداشته باشند ـ قرار نیست مُهرتأیید به پای آن بکوبند . در همان جلسه اول هم که خودتان گفتید«محقق» نشد.دیگر چرا برای نشست آخر در آنجا حضور یافتی؟عکس دست جمعی تان موجود است و آقای رضایتی با کمال احترام همچون شمع وسط جمع ردیف اول و بقیه هم گویا پروانه وار دور شما حلقه زده اند! مگر نه این بود که ایده ی پیشنهادی شما به اتقاق آرا نرسید؟! پس می بایستی در همان جا قضیه را کات می کردی که نکردی و به این امید که در دقیقه ی نود شاید فرجی شد.تا اینجای کار را داشته باشید و برویم بر روی چند موضوع بعد از پیام تلگرامی تان .

یکی نوشته سید رضا حسینی نامی است که بنده تا آنجا که با این بیسوادی ام ذهنم یاری می کند چنین شخصی را در تالش نمی شناسم و اگر هم ماهیتن و فیزیکن چنین شخصی وجود داشته باشد به احتمال قوی چیزی شبیه «دکتر رمضانی از دانشگاه تهران» باشد.به زبان ساده بدل وی که در تالش از جمله «سیاهپوش» و «ع.مریانی»ها مسبوق به سابقه است. به هر روی چه اسم حقیقی باشد و چه مستعار نوشته اش بسیار جانبدارانه و به دفاع از شما و به زبان ساده در خیابان یک طرفه ای دست بر پدال قلم گذاشته که انگار دانشگاه گیلان و شخص شخیص دکتر رضایتی در حق جنابعالی زبانم لال اجحاف کرده اند .

موضوع بعدی نقد دکتر رضایتی بر نقد سید رضا حسینی که هر دو در «دیار میرزا» منعکس شده اند ومطلب سوم گفتگوی «گیلان مصور» با دکتر فرزاد بختیاری که در واقع «از همکاران ویژه ی این گروه» ناگفته هایی در خود دارد که به هرکدامشان در چند پرده در زیر خواهیم پرداخت.

پرده اول:

این نقد گونه ای که پیش روی عزیزان خواننده قرار می گیرد شاید نه نقد علمی باشد نه ادبی و مکانیکی.بل یادداشتی پراکنده از هر سوست.همانگونه که در بالا گفته شد «نخستین الفبای تالشی ـ تاتی» آقای عبدلی ما را به این وادی کشانده است .البته باید این قضیه را به فال نیک گرفت. چرا که این تضارب آراء باعث آگاهی جامعه فرهنگی ادبی تالش می شود تا «سره از ناسره» باز شناخته شود که متأسفانه گذشتگان ما آن را «سنگ و کلوخ اندازها» می گفتند.سید رضا حسینی هم در این قضیه نقش آچار فرانسه را در قبال علی عبدلی داشته است با سفت کن شل کن اش که نکات ظریفش را دکتر رضایتی در نقد خویش آورده است و ما نیز در جای خود از آن استفاده می کنیم .

روی صحبت حقیر با جناب حسینی نام می باشد که آورده است: « از آنجایی که نگارنده درس زبان و ادبیات فارسی خوانده ولی زبان شناس نیست، خودرا مجاز به گفتگو ی تخصصی در مورد محتوای الفبا ها نمی داند. لذا فقط به ابراز دیدگاه خود در مورد کلیات و تاریخچه دو اثر مذکور بسنده می کنم.دوسال پیش وقتی نسخه ای از الفبایی را که دکتر عبدلی بر پایه خط فارسی برای زبان تالشی و تاتی طراحی و تدوین کرده بود، دیدم، به نظرم بسیار جالب آمد و بارها به محقق مذکور آفرین گفتم. این رویداد باعث شد که مدتی به مطالعه در زمینه های مرتبط بپردازم. تا ببینم کار آقای عبدلی چه سابقه ای دارد و چقدر نوآورانه است.»

آقای حسینی، اولن کسی که ادبیات خوانده باشد مطمئنن دستور زبان وادبیات فارسی را مختصر چیزی حالی اش می شود .همین جا بند را آب داده ای . دوست عزیز سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند .می بندند؟  این قصه ننه کلثوم نیست که برای نوه اش نقل کند تا بخوابد .این الفبای دو قوم کهن و متمدن شمال ایران است .که شما در همین جا نعل وارونه و یا بی گذار به آب زده اید  ؟! کسی که رشته تخصصی اش زبان نیست،لذا وارد این فاز هم نمی شود که ابراز دیدگاه نماید .خاصه اینکه طبق ردیابی دکتر رضایتی اصلن تالش و یا حتا تات هم نیستی.رشته ی تخصصی هم که نداری؟!

اگر واقعن شما وجود فیزیکی داشته باشی و نقدی که بر «اخبار نامه» میرزا احمد نوشته ای بر همان اساس شما رشته ات گرایش سیاسی دارد نه ادبی؟! پس چرا پابرهنه وارد مجلس شده ای؟آن زمانی که دکتر رضایتی نقد اخبار نامه ات را در گلبانگ تالشی به نمایش گذاشته ،عبدلی که شما را به سُخره گرفته بود؟! حال چگونه با ایشان تماس گرفته ای و رفیق گرمابه گلستان هم شده اید؟!بنگرید:«...از این رو با دکتر عبدلی تماس تلفنی بر قرار کردم و نظر ایشان را در آن مورد پرسیدم.»انصافن فاز از سر آدم می پرد. وقتی این نوشته را می خواند:« در سال ۷۱ که نخستین نشریه تالشی با نام «ویژه تالش» به وسیله علی عبدلی راه اندازی شد، در سومین شماره آن نشریه به تاریخ ۷ فروردین ۷۳ مقاله ای به قلم ع. عبدلی منتشر شد با عنوان «زبان واحد ادبی برای تالشان» که نخستین جرقه احساس نیاز به وجود خط وشیوه نگارش برای زبان تالشی به شمار می آید. مدتی بعد عبدلی تحت تاثیر آن حس نیاز، ایده نوشتن الفبایی برپایه خط رایج فارسی رامطرح می کند و در آن زمینه به مطالعه و کسب تجربه می پردازد و باشناختی که از گویش های مختلف زبان تالشی داشت، در اواخر دهه ۷۰، نخستین نسخه الفبای مناسب برای نگارش متون تالشی و تاتی را تدوین و در مقدمه کتاب «ادبیات تات و تالش، ۱۳۸۰ ، تهران» به چاپ می رساند.این محقق تالش شناس که به علت داشتن کوشش گسترده در زمینه تالیف و آفرینش های ادبی مرتبط به تالش، ناگزیر هرروزه به خط و شیوه نگارشی مناسب برای نوشتن متون گویشی نیاز داشت. کاری را که از سالها پیش برای رفع این نیاز آغاز کرده بود، با جدیت پی گرفت و سر انجام در سال ۹۴ نسخه جدیدی از الفبای تالشی و تاتی خودرا در فضای مجازی منتشرکرد و آن را به وسیله موسسه تالش شناسی به بحث عمومی گذاشت.

درست زمانی که کوشش های علی عبدلی به بار نشسته و زمان آن فرا می رسید که برای ترویج و به کارگیری الفبای ایشان، همه علاقمندان به این موضوع دست در دست هم بدهند، گروهی که بخشی از آنان دارای القاب و عناوین دانشگاهی نیزهستند، وارد میدان شده و بدون هیچ اشاره ای به پیشینه موضوع، الفبای مشابهی را منتشر کرده اند.نگارنده در مورد اثری که دکتر عبدلی ارایه داده است وارد بحث نقد و داوری نمی شود و از ضعف و قوت آن چیزی نمی گوید ولی اذعان می کند که هرچه هست، فضل تقدم دارد.چنین اثری که حاصل کوشش چندین ساله یک محقق صاحب نام است، اگر کاستی و نقصی هم داشته باشد، که نمی شود گفت ندارد، علی القاعده باید به وسیله اشخاص متخصص و صاحب نظر با انجام نقدو بررسی علمی و منصفانه آن را اصلاح کنند و به شیوه یک گفتمان علمی و منطقی، اختلاف سلیقه ها در این زمینه را کاهش دهند تا وحدت رویه ای ایجاد شود و داستان منتج به خیرعمومی گردد. اما اتفاقی که در این پیوند افتاده است، بیانگر عکس این قضیه و بسیار تامل برانگیز است.»

این نوشته ها چقدر شبیه نوشته های «سیاهپوش» و «ع.مریانی» است .این موضوع از دو حالت خارج نیست یا بنده قوه ی بینایی ام ضعف پیدا کرده قادر به تمیز این نوشته ها و واژه ها  نیست و همه چیز را شتر گاو پلنگی می بیند، یا آقای عبدلی دارد با شعور مردم تالش بازی می کند و دست بردار هم نیست.

پرده دوم:

بعد از آخرین نشست «همواج» در دانشگاه گیلان و عکس یادگاری گرفتن و یا بقول تالشان بله برون الفبای تالشی و تاتی، گویا عزیزان آن جمع بخصوص تات زبانان گرامی ،عبدلی را متقاعد می نمایند که آقا «بعله» را بگو که الفبای شما وجاهت علمی را ندارد که این عجوزه عروس هزار داماد است و در رأی مخفی «ها»یی گفته شد و قال قضیه کنده می شود.اما جوهر این ورق جهیزیه خشک نشده بود بحث بر سر شیربهای این الفبای عجل برگشته عود می کند و نه تنها با «ده منات»های  سابق ـ بلکه با هزاران سکه ی تمام بهار آزادی طرح سابق  امروزی مان هم تاکنون جبران نشده است و عبدلی همچنان بر طبل خویش می کوبد و شیپور را دارد از سر گشادش می نوازد.که «نخستین الفبای تالشی ـ تاتی» همچنان در رأس مسند است و برای خودش طرفدارانی نیز دست و پا نموده است .همان گونه که در بالا آمد نشست های خصوصی و عمومی وی به کلور و شال و کل خلخالات هم نشت پیدا کرده است.

اگر اساتید محترم تات در آن حلقه نبودند شاید می توانستیم حقی برای عبدلی قایل شویم  که نکند دستی در پس پرده ی دانشگاه گیلان بوده که پروژه ی وی را عدم صلاحیت زده اند؟ ولی تات زبان ها نیز بر «همواج» سعه گذاشتند تا حدودی فکرما بقول امروزی ها تخت شد.در این کش و قوس کانال تلگرامی «همواج» راه اندازی شد و بحث الفبای تالشی و تاتی، بحث روز و داغ تالش شده است و عبدلی نیز در کانال خود همچنان یکه تازی می کند .

شگفتی کار اینجاست که گفتگوی دکتر فرزاد بختیاری خیلی از ناگفته های این نسشت ها را افشا نموده است و ذهن ها را معطوف ساخته به گسلی که در این بازه ی زمانی رُخ داده است و اسف بار اینکه بازکاری عبدلی بر پروژه ی خود بعد از نشست ها به گمانم نمی تواند کار شایسته ای باشد بنگرید:« اخیرا با توجه به انتشار فایل «الفبا و دستور خط همواج»، فایل دیگری نیز با عنوان «نخستین الفبای جامع تالشی – تاتی» در برخی فضاهای مجازی و مطبوعاتی منتشر شده است. قضیه چیست؟ آیا این دو الفبا یکی هستند یا از هم متمایزند؟

 ...یکی از این شیوه‌های شخصی، شیوۀ جناب آقای «علی عبدلی» است که بیشتر برای نگارش سروده‌های تاتی و تالشی خود از آن استفاده کرده است. وی همین شیوه را در سال ۱۳۹۴ به دنبال مطرح شدن بحث جدی الفبای تالشی و تاتی در برخی از نشست‌های خصوصی و همایش‌ها، به شکلی شتاب‌زده به عنوان «الفبای تالشی» مطرح کردند و برای رواج این شیوة صرفاً شخصی، برخی از فعالان تالش را نیز به یکی دو نشست دعوت کرد؛ اما هیچ گاه موفق نشد که نظر مساعد اکثریت جمع مدعو را جلب کند. استقبال عمومی جای خود دارد. به همین جهت الفبای مد نظر ایشان تا بهار ۱۳۹۶ همچنان در حد یک شیوة شخصی باقی ماند و هیچ گاه بخت آن را نیافت که با اجماع و توافقی جمعی پشتیبانی شود.

    عدم استقبال از شیوة ایشان و جدیت فعالان تالش در رابطه با الفبای تالشی در طول سال ۱۳۹۵، به‌ویژه نیمة دوم این سال، آقای عبدلی را مجددا به تکاپو انداخت. در تعطیلات نوروزی ۱۳۹۶ ایشان همراه با چند تن از هموندان، دیداری با آقای دکتر رضایتی کیشه‌خاله داشتند و در آن دیدار از ایشان خواسته بودند که برای الفبای تالشی کاری صورت بگیرد. به دنبال این دیدار، دکتر رضایتی کیشه‌خاله از شماری از فعالان و متخصصان تات و تالش برای به نتیجه رسیدن الفبا و دستور خط تالشی-تاتی دعوت به عمل آورد و این جمع برای نخستین بار در تاریخ  اول اردیبهشت۱۳۹۶ در پژوهشکدة گیلان‌شناسی گرد هم آمدند.

در این جلسه الفبای پیشنهادی آقای عبدلی با توجه به اشکالات اساسی آن از دستور کار خارج گردید و طرح جدیدی پی‌ریزی شد که بعداً الفبای همواج نام گرفت. با این حال مشارالیه در طول دو ماه فعالیت گروه و در هر دو نشست پژوهشکده همراهی و حضور داشتند و کلیات الفبای همواج به اتفاق آراء، از جمله امضای ایشان به تصویب رسید. اما شوربختانه پس چند روز باخبر شدیم که جناب ایشان بدون کوچک‌ترین هماهنگی و اطلاع‌رسانی، فایل الفبای اولیة خود را با کلی اصلاح و تغییر که بعضاَ کپی‌برداری از همواج است، در برخی نشریات، سایت‌ها، کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی منتشر ساخته و آن را «الفبای جامع تالشی – تاتی» نامیده است.

    نامبرده بعد از فاش شدن قباحت کار، تلاش کردند تا با ناراست‌نویسی و جعل، خطای آشکار و پایبند نبودن به امضای خود را موجه نشان دهند که شوربختانه رفتارشان شد مصداق بارز عذر بدتر از گناه! خلاصه اینکه همواج تنها الفبا و دستور خط تالشی و تاتی است که با اجماع بیست و پنج نفر از اهل قلم و پژوهشگران گویش‌های مختلف تالشی و تاتی شاهرود خلخال پشتیبانی می‌شود و شیوة شخصی جناب عبدلی هیچ ربطی به این تلاش گروهی ندارد. به نظر گروه همواج، الفبای شخصی مشارالیه، برغم اصلاحات اخیر که قطعاً به دنبال دو ماه همراهی با گروه همواج صورت گرفته، از وجاهت علمی و عرفی لازم برای استفادة عموم برخوردار نیست.»

خُب ؛ جناب عبدلی به نظر می رسد آقای بختیاری آب پاکی روی دست تان ریخته باشند! اینگونه نیست؟.این همان بختیاری است که در «موسسه تالش شناسی» عضویت داشت و از فعالین این تشکل بود.چه شد و یا چکار کردی که شاگردان دیروزتان از شما روی گردان شده اند؟آیا پاسخی در این خصوص دارید؟ از یاد نبرید آقای بختیاری افتخار حضور در معیت شما و نماینده سابق فومن در محضر مدیرکل ارشاد وقت گیلان در خصوص «استان تالش» را هم دارند؟ آیا این فرایند و فرمولاسیونی که شما در این دو دهه در تالش نهادینه کرده اید و انرژی جوانان با استعدادی همچون بختیاری ها را مصروف ایده های آنچنانی تان نمودید چوب حراج گذاشتن آنها نبوده و نیست؟! مگر می شود اساتید محترم آن حلقه نتوانند الفبای شما را با «همواج» تمیز ندهند؟اگر غیر از این است دانشگاه گیلان چگونه دانشگاهی است که آنها را در کسوت استادی پذیرفته اند؟

جناب عبدلی اینها و مشابه اش سؤالاتی هستند که در طول این دودهه شخصن از شما داشته و دارم ولی متأسفانه هیچ زمان پاسخ گو نبوده اید .چرا که اگر به این قضیه به طور جدی پرداخته شود تمامن به زیر سؤال خواهید رفت و خود شما نیز به این نکته ها به نیکی واقفید.

پرده سوم:

نقد زیبا و علمی دکتر رضایتی خیلی از راه ـ را برای حقیر هموار نموده است . اگر هم بنویسم زیاده نویسی ست .ولی آنچه که می تواند حایز اهمیت باشد نکات ریزی ست که به قلم آورده است . از همه جالب توجه تر آنالیز وی ازاتوبیوگرافی سید رضا حسینی می باشد و بسیار دقیق و باریک تر از مو در کنار عبدلی و سایه روشن آن یعنی سید رضا حسینی گذشته است .آنچه بیشتر ذهن خواننده را قلقلک می دهد تقابل فرضی عبدلی با حسینی در خصوص «اخبارنامه» بوده و امروز در خصوص «نخستین الفبا»یش دقیقن در زاویه صدوهشتاد درجه ای آن قرار گرفته است .البته فراموش نکنیم خود آقای عبدلی استاد مانور هستند و می داند که چه چیزی را در کجا استفاده کند و مانورهای ایشان در طول این چهار دهه بر اهل قلم تالش پوشیده نیست.شاید یک تبحر باشد که ما از نعمت آن محروم و یا واقعن مرحوم!! هستیم.

دکتر رضایتی در معرفی حسینی از زبان عبدلی آورده اند:«...این شخص شاید از سوی مصادره کننده این کتاب[اخبارنامه]تحریک و تشویق شده باشد، شایدهم اصلاً چنان شخصی وجود نداشته باشد[!!!]و شاید هم دو نفری نوشته باشند.»

آقای عبدلی یا رومی رومی باش یا زنگی زنگی.آنجا که پای دکتر حسین احمدی در میان بود سید رضا حسینی «شاید اصلاً وجود نداشته» است و امروز که «نخستین الفبای»تان عدم صلاحیت شده چگونه این حسینی نام با شما تماس گرفته است؟! آیا بعد مهر 86 این شخص بدنیا آمده است؟ .اگر چنین است این طفل ده ساله که نمی تواند نقد بنویسد.آنهم نقدی بر الفبایی که هویت دو قوم را بر دوش می کشد؟!

شما تحمل اصلاح پروژه ی پیشنهادی تان را در دانشگاه گیلان نداشته اید همین که از آن جمع جدا شدید اعلام موجودیت نمودید. بعد سال 86 گفته اید:«گفته ی آن دوست باعث شد که قصه مطلب آقای حسینی را فراموش کنم .حتا بعدها عنوان آن را در اینترنت می دیدم اما نادیده اش می گرفتم .تا اینکه جارو جنجال عجیبی در باره چاپ اول «اخبارنامه» در یکی از وبلاگ ها(منظورگلبانگ تالشی) بالا گرفت و مجبور شدم نوشته ی آقای حسینی را بخوانم به عبارتی مرور کنم.آنگاه بود که افسوس خوردم و گفتم ای کاش این شخص محترم در بالای نوشته اش عنوان «کارشناس ارشد» را آویزان نمی کردو به شعور خوانندگان نقد خود احترام می گذاشت... یادت باشد اکنون که در همین آغاز راه قلمزنی و سیاه مشق نقد نویسی ، این چنین بی راهه رفته و بر طبل ماجراجویی زده اید ، کار بر شما بسیار دشوار شده است.»

آقای عبدلی این جا چند نکته ی قابل بحث وجود دارد.یکی اینکه واقعن جنابعالی نقد حسینی را در وهله ی اول پشت گوش انداخته بودید؟دوم اینکه آیا از وبلاگ گلبانگ تالشی آلرژی داشتی که نقد حسینی محرک آن بود تا بروی آنرا بخوانی تا ببینی در آن چه نوشته است؟ به نظر شما خوانندگان ازکنار ایده های واهی شما چگونه گذشته اند؟!و اکنون که برای ترمیم پروژه ی شکست خورده ات راهی نیافتی چگونه همان سید رضا حسینی وجود نداشته را پیدا کردی تا نقدی بر نخستین الفبای تان بنویسد.نکند که ماست شما هم گویا تُرش نیست؟!

در پشت صحنه اخبار نامه ، دکتر حسین احمدی را می دیدی و در گلبانگ تالشی دکتر  رضایتی را که هیچکدام شان در همان برهه ی زمانی بر مذاق شما خوش نمی آمد.جالب اینکه تاریخ غارتگر زمان است بعد از ده سال در کنار همان دکتر رضایتی نشستی «ها» گفتی!! عکس گرفتی همین که دیدی کلاه پروژه ات  پس معرکه است رفتی در همان پله اول نشستی و عده ای را دور برت جمع کردی که بعله «نخستین» من بودم و به زودی فراموش کردی که «روزگار تک صدایی ها ،قهرمان سازی ها ، پایه گذاری ها،و طرح نخستین و نخستین ها که به عصر اساطیر تعلق داشت ، مدت هاست که از جامعه فرهنگی و مدنی تالش و تات رخت بر بسته است.»؟!

بنده همان سؤال دکتر رضایتی را تکرارمی کنم:«آیا انکار مشارکت خود در گروه «همواج» و «ها گفتن»(آری گفتن) و تایید«الفبا و دستور خط تالشی ـ تاتی» ، و امضای بیانیه پایانی آن که رعایت مفاد «همواج» را بر تمام امضاکنندگان الزامی کرده است ، و حضور دوماهه در گروه و کارگروه ، با این همه مدارک ، نوشته و امضاء، عکس ، فیلم و بیست و چهار نفر شاهد همراه ، برایتان کافی نبود؟چرادلداگی و شیفتگی به توهمات نابجای بنیانگذاری و نخستین الفبا،این همه شما را از جاده مستقیم همدلی و شاهراه وحدت بخش همراهی با جماعت ، به ناکجاآباد خود محوری و خود پسندی کاذب وهم انگیز منحرف ساخته ، چنانکه مجبور شده اید اخلاق حرفه ای را کنار بگذارید و در قامت و کسوت فردی مجهول الهویه به دفاع از عملکرد ناستوده خود بر آییدو از زبان او به نقد «همواج» بر خیزید و به تسبیح و تمجید خود بنشینید؟!»

در پایان جناب عبدلی در تالش هیچ کس با شما کینه و یا خدای ناکرده عداوتی ندارد آنچه هست نقد بر عملکرد پژوهشی شماست .مردمان تالش در همه ی اعصار مردمانی خونگرم و مهمان نواز بوده اند. نمونه اش همین دکتر رضایتی عزیز است که گوشه ی سفره ی دانشگاه گیلان را زیر زانوی خود جمع نکرد چهار زانو ننشست تا جا برای دیگران تنگ شود، بلکه برای دیگر برادران تات و تالش پهن نمود تا آنها نیز بهره مند شوند  و خدا را شکر که جنابعالی تمام عمر را، چه زمان نوجوانی که در روستای وزمترمنزل[...] که پیران روستا همگی نام پدر بزرگوارتان را به نیکی یاد دارند.همچنین چهاردهه ی عمر پژوهشی تان را در سفره تالشان گذرانده اید و اگر عیار هویت شما را بسنجیم به تمام کمال یک تالشید!و شاید با این مترو مقیاس بتوانیم از کنار شناسنامه ی تاتی تان بگذریم .دوست عزیز تالش برای هیچ کس اگر آب نداشت، برای جنابعالی که نان داشته است!!پس نیاز است واقع بینانه به تالش بنگرید.

 


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: