ماکسیم گورکی، نویسنده انقلابیِ شوروی


ماکسیم گورکی، نویسنده انقلابیِ شوروی

 محمودرضا حائری

Description: ماکسیم گورکی: زندگی و مرگ یک نویسنده انقلابی

ماکسیم گورکی، این شمایل نویسندگان انقلابی دوران شوروی، کسی که در طی زندگی و مرگش مورد تحسین مقامات شوروی بود. در طول حیات ادبی اش تنها یک اثر انقلابی نوشت: «مادر»

استالین مرگ گورکی را به گردن تروتسکیست ها انداخت اما با انتشار اسناد محرمانه پس از فروپاشی شوروی مشخص شد این نویسنده ظاهراً محبوب میان رهبران کمونیست، نویسنده ای سر به زیر و گوش به فرمان رهبران انقلابی نبوده چنان که لنین او را به تبعیدی طولانی به ایتالیا فرستاد و پس از آن جانشینش استالین زمینه های مرگ مشکوک او را فراهم کرد. به نظر می رسد علت این بود که گورکی تا آن جا که می توانست از توطئه علیه نویسندگان ناراضی جلوگیری می کرد. و از انتقاد نسبت به سیاست های رسمی حکومت ابایی نداشت.. و همین نکات برای خاموش کردن پدر رئالیسم سوسیالیستی کفایت می کرد...

الکسی ماکسیموویچ پشکوف که نام ادبی «گورکی» به معنی «آدم تلخ »را برای خود برگزید در سال 1868 در نیژنی نووگرود زاده شد این شهر پس از انقلاب به افتخار این نویسنده به گورکی تغییر نام یافت و پس از فروپاشی به نام سابق خود بازگشت. گورکی کودکی سختی را تجربه کرد و این دوران سخت در «دوران کودکی» بازتاب یافت. «گورکی در نه سالگی خانه را ترک کرد، زندگی آمیخته با آوارگی پیش گرفت و برای امرار معاش به شغلهای کوچک و گوناگون تن در داد: در تجارت خانه، دکان نانوایی و کارگاه نقاشی به کار پرداخت؛ چندی نیز در بندر ولگا، در میان کارگران کشتی به ظرفشویی اشتغال یافت.

گورکی اگرچه تحصیلات منظم مدرسه‌ای انجام نداد و به تحصیلات عالی دست نیافت، بنابر گفته خود او زندگی بزرگترین مدرسه‌اش بوده است، از دوران کارگری تجربه بسیار اندوخته و درباره بشر و روح کارگری معرفت فراوان به دست آورده که الهام‌بخش بسیاری از آثارش گشته است. از طرف دیگر قصه‌های مادربزرگ و قصه‌های عامیانه روسی سرچشمه‌ای غنی برای اولین آثار منظومش فراهم آورد.»

زندگی پر فراز و نشیب او پس از «دوران کودکی» در «در جستجوی نان» و «دانشکده های من» به قلم خود نویسنده روایت شد.  از این سه گانه گورکی اقتباس سینمایی در سال های 1938-1940 در اتحاد شوروی ساخته شد.

Description: ماکسیم گورکی: زندگی و مرگ یک نویسنده انقلابی

«گورکی مانند چخوف به ادبیات عظیم رئالیست نیمه دوم قرن نوزدهم تعلق دارد و تنها کسی از نسل خویش است که در عین حال قهرمان ادبیات جدید شوروی پس از انقلاب نیز می‌باشد که از اصول رئالیسم سوسیالیست دفاع کرده است. گورکی که خود نویسنده‌ای بی‌سر و سامان بوده، به خوبی از عهده توصیف دقیق زندگی مردم بی‌خانمان برآمده است. دنیای او دنیای بینوایان و بیچارگان است. دنیای رنج و مبارزه. گورکی در ادبیات تنها یک هدف را پیش چشم داشت و آن عمل و تحرک بود. گورکی در کشور روسیه و خارج از آن شهرت و محبوبیت عظیمی به دست آورد، در سراسر جهان چه نویسندگانی از آثار رئالیست سیوسیالیست او مایه گرفته‌اند و از جمله پیروان او می‌توان از «جک‌ لندن»، «برتولد برشت» و «کافکا» نام برد.»
کارهای مهم این نویسنده روس به فارسی ترجمه شده هر چند بسیاری از این ترجمه ها قدیمی است اما در سال های اخیر اکثر آن ها تجدید چاپ شده اند. محبوب ترین کتاب گورکی میان خوانندگان فارسی زبان رمان «مادر» است که بهترین ترجمه از آن به قلم محمد قاضی است. قاضی رمان ناتمام گورکی «زندگی کلیم سامگین» را نیز به فارسی ترجمه کرده که سال ها ست در بازار کتاب ایران نایاب است.

برشی از مادر (ترجمه محمد قاضی)

شما شوهر دارید؟

شوهر من مرده؛ من فقط یک  پسر دارم...

پسرتان کجا ست؟ با خود شما زندگی می کند؟

او الان در زندان است.

و حس کرد که در درون قلبش غروری آرام با غم و اندوهی که معمولاً همیشه این کلمات بر می انگیزند مخلوط می شد. باز ادامه داد:

این بار دوم است که حبسش می کنند، و همه ی اینها برای این که او حقیقت خدا را درک کرده و بذر آن را آشکارا در دل های مردم کاشته است...

او جوان است و پسر زیبا روی و باهوشی است. این روزنامه هم در نتیجه ی فکر او به وجود آمده است. و هم او بود که میخائیل رپیین را به راه حقیقت انداخت، هرچند سن میخائیل دو برابر سن پسر من است. حال می خواهند پسرم را به همین جرم محاکمه کنند... و حتماٌ محکومش هم خواهند کرد... به سیبری هم تبعید خواهد شد و از آنجا خواهد گریخت و برخواهد گشت تا باز دست به کار بشود...

حرف می زد و احساس غروری که به او دست داده بود هر دم اوج می گرفت. گلویش را می فشرد و کلمات خاصی را ایجاد می کرد که مادر به کمک آن ها بتواند سیمای یک قهرمان را ترسیم کند. شدیداً احساس می کرد که لازم است تابلویی از خرد و از نور در برابر صحنه ی تاریکی که خود در آن روز شاهد بوده و با وحشت سفیهانه و شقاوت بی شرمانه  خود خوردش کرده رسم کند. به پیروی کورکورانه از این سرشت بی آلایش خود همه ی چیزهای روشن و نابی را که تا به آن دم دیده بود به صورت شعله ای یگانه گرد آورد که با درخشش بی غش خود کورش می کرد. بازگفت:

از این گونه آدم ها بسیار به دنیا آمده اند و باز خواهند آمد و همه تا دم مرگ برای آزادی و به خاطر حقیقت مبارزه خواهند کرد...

بارها  کردن زمام احتیاط، و در عین حال بی آن که از کسی نام ببرد، آن چه را که درباره ی کارهای پنهانی زیرزمینی به منظور آزاد ساختن توده های زحمت کش از زنجیر استثمار آزمندان انجام می گیرد شرح داد. ضمن ترسیم چهره هایی که خود قلباً دوست شان می داشت تمام نیرو و عشقی را ک بسیار دیر و به انگیزه اضطرابات و تصادمات زندگی در او بیدار شده بودند در سخنانش به کار می گرفت، و خودش نیز از این مردانی که حافظه اش به او نشان می داد و احساساتش ایشان را نورانی و زیبا می نمود با شور  و نشاطی گرم  به وجد و هیجان می آمد.

این کار مشترکی است ما بین همه ی همه ی کشورهای روی زمین و همه ی شهرها؛ مردمان شریف و آزاده تشکیل نیروی یک پارچه ای می دهند بیرون از شمار و اندازه، نیرویی که همواره رو به افزایش است و تا هنگام پیروزی ما همچنان به عظمت آن افزوده خواهد شد.....


آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: