سایت آوای وزمتر

بهره کشی از رسانه ها

يك جامعه ي مدني زماني مي تواند به خود ببالد كه رسانه هاي فرهنگي ،‌اجتماعي و سياسي خوبي داشته باشد.از منظر جامعه شناسي نيز اگر به اين موضوع نگريسته شود، نيازفرهنگي و اساسي آن جامعه را بايد دروهله ي اول مورد بررسي قرار داد و اينكه چگونه مي توانيم رسانه  يي را در درون اجتماعي بزرگ به ميان مردم هدايت نمود و در حين اين سوق دادن به پايداري و بالندگي آن دربلند مدت انديشيد؟

وقتي جامعه اي به اين ايده آل مي رسد كه تمام جوانب براي آن مهيا گردد . از جمله جذب مخاطب از راه ارايه مطالب با موضوعاتي كه براي طيف كثيري از جامعه مثمرثمر باشد و در واقع اگر نشريه يي را در نظر بگيريم ، ستون هاي متفاوتش ، خوانندگان خاص خود را داشته باشد. اگر با اين شيوه توانستيم مخاطب بيشتري را جذب نماييم اين راه ،خود مخارج رسانه را فراهم مي سازد و ديگر نيازي براي اسپانسر مالي و يا تيزر تبليغاتي نيست. گرچه امروزه ما شاهد آن هستيم ، اغلب رسانه ها با همين پورسانت تيزر تبليغاتي از فروشگاه هاي زنجيره گرفته تا بسازو بفروش هاي كلان شهري ، اين شيوه تنها بخش وسيعي از همان اشخاصي را جذب مي كند كه نياز مبرم شان در آن رسانه مرتفع شده است .

اين بخشي از معضلات يك جامعه مدني خواهد بود كه مي خواهيم به بالندگي فرهنگي هنري و ادبي آن بپردازيم واگر در بخش هاي اقتصادي و سياسي و...بپردازيم ، رسانه ها بالطبع بار سنگين انعكاس را در جامعه به دوش دارند . اما چگونه بايد براي پيشبرد چنين اهدافي موفق بود؟

با اين مقدمه كوتاه مي پردازيم به رسانه هاي بطور عام منطقه يي و بطور خاص قومي كه شيوه هاي متنوعي را شامل مي شود.اصولن رسانه هاي منطقه يي و قومي در وسعتي محدود نمود عيني پيدا مي كند وبه نوبه ي خود براي جذب مخاطب به چند مشكل اساسي روبرو مي گردد:

الف: جذب مخاطب از راه مطالبي كه عامه پسند باشد. اگرخود به طور مستقيم خواننده ي آن نباشد از راه ديگر جذب آن مي شود .

ب: جذب مخاطب تقريبن روشنفكر همان منطقه يا قوم كه خود آنها نيز به شاخه هاي گوناگوني تبديل مي شوند :

1- آن دسته از افرادي كه به جنبه اقتصادي فكر مي كنند . يعني از دريچه ي همان رسانه خواسته هاي اقتصادي شان را دنبال مي نمايند از قبيل معرفي كالاي تبليغاتي ، معرفي فروشگاه هاي زنجيره يي و...

2- آن دسته از اشخاصي كه در قالب فرهنگي به اين مقوله وارد شده و با ارايه ي پورسانت هاي تقريبن خوب يا عالي روزنه يي براي خود گشوده و بعدن بصورت گام به گام وارد عرصه شده تا خواسته هاي مشروع يا نامشروع شان را زير پوستي تزريق نمايند .در نماي كلي بحث اين يادداشت به آن بخشي مربوط مي شود كه در به شماره ي دوم قسمت دوم ذكر گرديد.  

آنچه كه در سال هاي اخيرـ خصوصن اگر كمي بر گرديم عقب تر دامن گير جامعه تالش شده است ، شكار رسانه هاي مكتوب و جديدن مجازي آن منطقه توسط اشخاصي كه اهدافي را دنبال مي نمايند ، مي باشد. شايد هم از راه خيرخواهي و دلسوزانه و بعضن دايه ي مهربانتر از مادري و هم از راه زياده خواهي و ارث و ميراث گونه ي خزنده ،‌ تا بتوانند ايده ها ،‌خواسته ها ،‌افكار خود را به ديگران ديكته نمايند و اين بر مي گردد به گرداننده ي جرايدي كه ناخواسته در دام اينگونه اشخاص افتاده و در خط موازي آنها اقداماتي نيز مي نمايند.

اين موضوع كم كم به  يك معضل اجتماعي  و به طور نسبي به يك خورنده تدريجي بدل شده بي آنكه گرداننده ي جريده يا رسانه دريابد كه خيز نرمِ اين گونه اشخاص با چه هدفي است خود آغوش گشوده آنها را به سمت سويي كه باب ميل شان است سوق مي دهند و آنگاه تمام زمينه براي شان مهيا شده تا عقده هاي در دل مانده ي گذشته را در گذر زمان نتوانسته اند بيان كنند فرو ريزند كه از منظر ريخت شناسي رسانه يي شايد افكار عمومي را فريفته و شايد هم جايگاه عوامانه يي براي خود دست وپا نموده باشند.